|
|
|
|
|
«باز دلتنگ توام میل بیابان دارم امشب اندازۀ صحرای تو باران دارم»راضیه رجایی آه ای میز ریاست به کجایی که کنون سخت محتاج توام، غصه ی ایران دارم آنقدر پول دکل خوردم و پروار شدم جیبی اندازه ی هفتادوسه پالان دارم من هلو داشتم و له شده توی مشتم می زنم لاف که من هاله فراوان دارم معجزه هستم و الهام شده یاور من تیترهای همه تعریف به کیهان دارم از ذکاوت که نگو آنقدر استادم که در مریدان به مثل حضرت شیطان دارم مهربان بوده و هستم به همان اندازه که بغل بهر خود چاوز و مامان دارم لولوی دزد که رسوای کلامم شد و رفت جای او بنده دوصد بابک زنجان دارم چون رحیمی و مشایی و بقایی یاران باوفا، اهل کمالات چو کردان دارم کاغذ پاره مگر ترس و هراسی دارد؟ خار و خاشاک مبادا که چو انسان دارم بز و بزغاله کجا هست حریف من گرگ من علاقه به خر و گاو زحیوان دارم عکس ناموس رقیبم بنهم در پاکت حق استادی اخلاق به لقمان دارم سیب زمینی و صد البته هزاران ساندیس بهر تبلیغ خودم در کف نیسان دارم من به فرجام حسن یا که برجام ظریف بد دلم، کینه ی دیرینه ز ایشان دارم پایه ی دار که از دولت تدبیر شکست زین جهت دست خودم ماله و سیمان دارم به رساییِ صدا نعره ی دو دو بزنم خصلت عربده از کوچه خیابان دارم ام پی تی، ان پی تی یا اینکه تی ان تی اصلا نکند فرق ،کریمیم ، مریدان دارم کرده در هاله ی من چون که کلیدش حالا با حسن جنگ چنان رستم دستان دارم
فانوس اشعارم شده امشب ترانه البته بوسه گشته بهر من بهانه شعری سرایم می کنم تقدیم شاید ما را نوازد او ولو با تازیانه
کشتی دل را سوی شبهایت کشاند ای کاش موجی سوی دریایت کشاند فانوس دریاییِ چشمت کاش ما را تا بوسه گاه امن لبهایت کشاند
آخر ای نامهربان افتاده ام در تاب و تب داستانی هست مارا طرفه و صدها عجب بوسه باران می کنم فانوس کویت را ولی تا ترانه بر لبم باشد نمی سوزد دو لب
هی بوسه و فانوسِ راهی از ترانه هی گریه ها و نامه های عاشقانه هر صبح بیداری به امیدی دوباره هر شب من و کابوس های وحشیانه
«با چشمهایت میشود درد مرا درمان کنی فکری بحال این دل بیمار سرگردان کنی» من عاشق چشم تو ام مقهور لبهای توام یک امشبی را می شود، یک خنده ام مهمان کنی گولم بزن، سیبم بده، بیرون برانم از جنان شیطان اگر باشی مرا، مومن به این شیطان کنی بندم بنه بر دستها، داغی بزن بر پشت من عبدم اگر سازی مرا، برتر ز صد سلطان کنی دیوم؟ ددم؟ من چیستم؟ چیزی بگو وصفی نما نامی بنه بر من، گمم، شاید مرا انسان کنی
«تا از لب شیرین شما کام گرفتیم سوگند به انجیر که آرام گرفتیم »محمد رضا سر سالاری لبخند زدی تا که جهان شاد بماند ما شاد چنانیم که برجام گرفتیم صد شکر که رفته است طرف تا که نگوییم خاموش عزیزم بشو! سرسام گرفتیم!!! نا پخته سرودیم سرودی و به لطفش صد ها صله از حاصل این خام گرفتیم ما موعظه ها در همه تاریخ، همیشه از راهب و روحانی و خاخام گرفتیم با چشم تو ما صبر نمودیم که عمری ما روزه چومرتاض به بادام گرفتیم شوخی شده آغاز و بگویم من مسکین در دولت مهر از همه جا وام گرفتیم ما معجزه های سده را بی چک و چانه با مرحمت خانم الهام گرفتیم آنقدر طرف داشت ادب که همه ی ما بزغاله و خاشاک از او نام گرفتیم صد کاغذ پاره که همه باد هوا بود آتش زده و راحت و آرام گرفتیم چون مادر غمدیده ی آن چاوز مرحوم ما در بغلش چاره ی آلام گرفتیم چون خاوری از خاور اگر رخت کشیدیم در باختر از بخت جوان کام گرفتیم چون بابک و چون مرد رحیمی که بدانی ما لقمه ی خود را هم از ایتام گرفتیم ما کعبه و حج را فقط اینگونه شناسیم: از عکس که با پوشش احرام گرفتیم آنقدر حریصیم که در غایت یاری ما کفتر همسایه هم از بام گرفتیم ما را دکل و نفت فقط لقمه ی خالیست ایران همه را وعده به یک شام گرفتیم در دولت پاکی که همه مهر و صفا بود ما راه دو صدساله به یک گام گرفتیم آموزش پول کسب نمودن به جهان را از بابک زنجانی و شهرام گرفتیم
شاید این تقصیر چشمان پلنگ ماده است ماه از چشم زمین و آسمان افتاده است محمدرضا سرسالاری البته باید بیفتد ماه از چشم همه بر زمین باید بیفتد هرکه صاف و ساده است ماه باید سرنهد بر خاک و تعظیمش کند تا پلنگش شد خدا و این زمین سجاده است گرچه سر رو سوی مه کرده ست اما بی گمان مقصدش مه نیست آخر این پلنگ آزاده است مه مست و آسمان مست و زمین هم مست مست من که می گویم که چشمان پلنگ از باده است
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر تو دلخوری از من من از خودم سیرم فاضل نظری تو شیر بیشه ی عشقی ولی من مسکین مثال بچه ی آهو به پنجه ی شیرم به خنده از سر عیبم گذشتی اما من خجل به پیش توام از قصور و تقصیرم هراس دارم از اینکه وقت دیدارت جوان سری کنی و رد کنی که من پیرم بجای ابرو دو خنجر به صورتت داری مرا چه غم ز دو خنجر؟ زنسل شمشیرم مرا به دیده چه حاجت اگر که در چشمت نشان من ندهد این دودیده تصویرم اگر عبوسی اگر مهربان، اگر....هرچه اسیر عشق توام، چون تویی به تقدیرم خرابِ حمله ی قهرت شدم مرا دریاب به بوسه از لب لعلت نما تو تعمیرم
سردی ایام بر در میزند بر دل تنهای ما سر میزند»؟ قلب من در پیش جمع شاعران در قفس مرغیست، پرپر می زند جمبوجت هم در هوای شهر ما بانگ عرعر همچنان خر می زند قرمزی دیدم مساوی کرده بود شیش وهشت چون تیم برتر می زند می پراند لولوان را و ولی بوسه بر بابک و خاور می زند چاوز از بس مهربونه یار ما بعد مرگش جوشِ مادر می زند شعر هم چون من شده بی قاعده زین سبب بر سیم آخر می زند می زند بر سینه هر کس بشنود حرمله تیری به اصغر می زند عاشقی دیدم در هجران یار گیج بود و اینور اون ور می زند رهروِ شمر است اکنون هرکسی پشت پا بر امر رهبر می زند آتش عشقت که سوزان است و داغ برسپند سینه اخگر میزند
بی تو با خاطره ی عشق تو درگیر شدم .... آهویی بودم و در دام تو ای شیر شدم من جوان بودم و با معجزه ی اخم شما به دمی عمر زکف داده و خود پیر شدم نگهی بر من افتاده نمودی، رفتی رفتنت باعث آن شد که زمینگیر شدم عکسی از روی تو در خاطره ام باقی بود با همان خاطره هم عاشق تصویر شدم مستم از یاد شما، کوس اناالعشق زدم بر سر دار هم از سوی تو تحقیر شدم روبه محراب دو ابروت دعا کردم دوش به همین جرم دعا، لعنت و تکفیر شدم
«آن که چنان می رود ،ای عجب او جان کیست سخت روان می رود، سرو خرامان کیست»دیوان شمس آتش سوزنده ای، کام ندادی به من طعم دوسیب لبت، بر سر قلیان کیست بار غمت بردلم، بار ملامت به سر خرمن گیسوی تو، بار به پالان کیست آن شب گیسوی تو، روز مرا تیره کرد سوسوی چشمان تو، شمع شبستان کیست بیت دو ابروی تو، سخت دلم را ربود بیت چنین معجزه، گو که به دیوان کیست شاخه ی نیلوفری، یاسی و چون مریمی حیف ندانم گلم، حال به گلدان کیست از خط و خال رخت، دل نتواند گذشت مانده جهان در عجب، این خط پایان کیست جنبش موهای تو، کرده جهان منقلب سرکش موهای تو، پیروی فرمان کیست پیک غمت امشبی، در نزده بر دلم این غم جان پرورت، یکشبه مهمان کیست رفته به زندان تو،یوسف این قلب زار قلب زلیخای تو، بندی زندان کیست سیب نچیدم ولی، راندی از آغوش خود حضرت حوا! دلت، جنت و رضوان کیست شهد لبت چون عسل، توت لبت سرخِ ناب توت چنین شهد ریز، گوشه ی دکان کیست
گوش من چون شاعری ماهر شده بر همه جز شعر ها کافر شده شر شر باران غزلهای خداست من گمان دارم خدا شاعر شده |
||
|
+
نوشته شده در شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۴ساعت 11:22 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||