|
|
|
|
|
امام رضا! سلام، منم همونی که عیباشو، آقا خودت می دونی همونکه سرتا پاش همه گناهه همونکه روش سیا،سیا، سیاهه همونکه سال به سال حرم نمیاد همونکه آبروشو داده برباد منم، همون، همسایه ی بی ادب که از خوبای شهر، مونده عقب ولی میدونم که تو باصفایی تو مظهر عطوفت خدایی تو شاهی و کرم برازنده ته خدایی این حرم، برازنده ته حرم با گنبد طلاش، باصفاس سقاخونه ش به درد عالم دواس صفا، وفا ، همسایگی تو عشقه کبوترای خونگی تو عشقه چی میشه که کمک کنی آدم شم دلم میخواد کبوتر حرم شم منم همون کلاغ زشت و سیاه کبوترم کن آقا با یک نگاه بال بده ، تا پر بزنم تو حرم سایه تو بر ندار آقا از سرم کبوترم کن، دور گنبد طلا بدش پِرم بده، برم کربلا |
||
|
+
نوشته شده در شنبه هشتم فروردین ۱۳۹۴ساعت 12:33 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||