در جمع یاران دروغین، مرد تنهایم

حسن جان .....زبان حالِ این روزهای بعضیا
بیایید میهمان صفحاتی از قلب من باشید.

مارا نه ادب هست، نه تدبیر حسن جان

ما معتقدانیم به  تفسیر حسن جان

ما عادتمان است اگر فحش شنیدیم

گوییم هماهنگ سه تکبیر حسن جان

آن دولت پیشین که خدا خیر دهادش

شایسته ی تکریمه و تقدیر حسن جان

استادِ ادب بود، رییسش که ز ما بود

لقمان شده شاگردِ چنین پیر! حسن جان

در مجلس شورا  که همه غصه و غم بود

با جک به فضا داد چه تغییر! حسن جان

دانی که کجا آب بریزند ز سوزش؟

لولو زچه رو هست به زنجیر؟ حسن جان

هر مادر گریان که بدیدی ز مروت

آغوش گشا! تا نشه دلگیر حسن جان

خاشاک و خسان محو شده از همه کشور

دلواپس و بزدل شده تکثیر حسن جان

ایران  شده آن شیر که گویند جهانی

کو یال و دم و اشکم این شیر حسن جان

هرکس که زما نیست، ولو اغلب مردم!

دارند سراسر همه تقصیر حسن جان

یک جمله بگویم؟ اگرت غصه خلق است

باید که شود فکر تو تعمیر حسن جان

گر حرف شنیدی، که شنیدی، پسر خوب

ور نه بشوی لعنت و تکفیر حسن جان

دولت که نباید بجز از "راست" بگوید

گر "چپ" برود ماییم و تعزیر حسن جان

گر شمش طلا بود بگو آهن سرد است

این گونه بُوَد نسخه اکسیر حسن جان

ما عادتمان است نمودار دروغین

باید که روی جانب تزویر حسن جان

یا اینکه به جیبت دو سه تا لیست نهان کن

در کیف بنِه یک دو سه تصویر حسن جان

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۳ساعت 12:26  توسط سید حسین عمادی سرخی  |