در جمع یاران دروغین، مرد تنهایم

عشق پنهان شده
بیایید میهمان صفحاتی از قلب من باشید.

مرا عشقیست در دنیای فانی

سر و وجان را کنم قربانش آنی

علامتهای عشقم بی شمارست

یکی از آنهمه این جان زارست

صداقت را کلامش چشمه باشد

دلم بهر نگاهش تشنه باشد

وجودش نرگسستان سرایم

حسن باشد زسر تا پا برایم

من اکنون حیف در هجرش اسیرم

سزد گر درفراقش من بمیرم

همه می ها به پیشش رنگ بازد

یکی از بوسه هایش مست سازد

یکی حاجت مرا برحضرت دوست

نباشد غیر مردن در بر او

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم خرداد ۱۳۸۸ساعت 23:30  توسط سید حسین عمادی سرخی  |