در جمع یاران دروغین، مرد تنهایم

واگویه های قلب مرد تنها | فروردین ۱۳۹۳
بیایید میهمان صفحاتی از قلب من باشید.

روزیکه به مصطفی عطا شد دختر

حق امر نموده که فصل وانحر

هرچند پسر عزیز خلق الله است

فرموده خدا بجای دختر کوثر

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12:5  توسط سید حسین عمادی سرخی  | 

"من از عقرب نمی ترسم! ولی از نیش می ترسم"

زِ چوپان ؟نه! زِ سگ؟ هرگز! ولی از میش می ترسم

ندارم ترسی از پرواز تا مریخ هم! اما

من از پروازِ ایران ایرِ تهران – کیش می ترسم

بُوَد دشمن فراوان و نبرد دائمی سهل است

از آن ملت که دارد از خودش تشویش می ترسم

دگر اندیش هم ترسی ندارد! جامعه باز است!

من از آن ظاهراً همراهِ بداندیش می ترسم

زِ کافِر بر حذر باشم! ولی افزونتر از کافِر

از آن ظاهر صلاح باطناً بدکیش می ترسم

بُوَد مردانگی در ریشه نه در ریش! باورکن

از آن نامردِ بی ریشه، که دارد ریش، می ترسم

زِ دولت مرد صادق – هرکه باشد- ترس بی معناست

از آنکه می کند آمارها را هی کم و هی بیش می ترسم

شنیدم شیشه از سنگ است و مرگش باز از سنگ است

از این رو بنده از بیگانه نه! از خویش می ترسم

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12:4  توسط سید حسین عمادی سرخی  | 

دلتنگی اش از زمانه دلگیرم کرد

آن چادر خاکی اش زمینگیرم کرد

پژمرد گلی که غنچه اش پرپر شد

داغ غم زهرای جوان پیرم کرد

+ نوشته شده در  شنبه نهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12:3  توسط سید حسین عمادی سرخی  | 

ای کاش که تازیانه تعبیر نداشت
یا اینکه عدو غلاف شمشیر نداشت
خیبر که نبود! خانه فاطمه بود
آتش زدن خانه که تکبیر نداشت

+ نوشته شده در  شنبه نهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12:3  توسط سید حسین عمادی سرخی  | 

حاج فیروز است و عید دلخوشی

حاج فیروز و نوید دلخوشی

حاج فیروز وگدایی دورشهر


حاج فیروز و خرید دلخوشی

پیرُهن چون لاله گلگون دارداو


گوئیا گشته شهید دلخوشی

مردمان هر یک مرید مال وجاه

اوست تنها تک مرید دلخوشی


دردلش صد غصه دارد بازهم


ظاهرش مست ازنبید دلخوشی

+ نوشته شده در  شنبه نهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12:2  توسط سید حسین عمادی سرخی  |