|
|
|
|
|
مشکی رنگ عشقه، رنگ پرچمای دسته ی عزا و ماتم
مشکی رنگ عشقه، رنگ خیمه های روضه ی ماه محرم مشکی رنگ عشقه، رنگ روضه رنگ سینه رنگ نوحه خوناس مشکی رنگ عشقه، رنگ پیرن سینه زنای شاه دوعالم مشکی رنگ عشقه، مشکی رنگ عشقه، مشکی رنگ عشقه رنگ عاشقای مولاس
مشکی رنگ عشقه، مشکی میپوشم بگم آقام خیلی غریبه مشکی واسه ماها، پر از عطر حسین و عطر یاس و عطر سیبه مشکی پوش که باشی، می دونی چی میگم دلت پر از غمی بزرگه چشمات پُره اشکه، دلت روضه خون خدِّالتریب، شیب الخضیبه مشکی رنگ عشقه، مشکی رنگ عشقه، مشکی رنگ عشقه رنگ عاشقای مولاس
|
||
|
+
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:10 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
نصف زمون دولتت گذشته ها! آشیخ حسن
دوباره بنده اومدم، دوباره گوش بدی به من به من که نه! به حرفای، پیر و جوون و مرد وزن تو رو به خدا، تورو به علی،زیر قرارمون نزن متین و معتدل بمون، نری سوی کار خفن بپّا دلا رو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
تدبیر تو قوی تر از، هزارتا بمب و راکته دعوانداری الکی، مذاکره خوراکته اخلاق و دین و قانون و ، راه امام ملاکته برا همینه قلب من، عاشقته، هلاکته تا وقتی با صداقتی، امثال من عاشقتن بپـّا دلا رو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
مذاکره تموم شده، تحریما زیر و رو شدن تیم قویِّ هسته ای، مایه آبرو شدن دلواپسا تنها شدن، ضعیف و بی نیرو شدن کاسبای تحریمامون، مخفی توی پستو شدن اما یه وقت به اونا هم، نگی یه مُش خار و خسَن بپّا دلا رو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
وقتشه که کابینه رو، یه بار دیگه نگا کنی برای حفظ دولتت به وعده هات وفا کنی وزیرای قوی ترو، از بقیه سوا کنی بدون هیچ رودرواسی، ضعیفاشو جدا کنی نگی که این رفیقمه، نگی که خطه قرمزن بپّا دلا رو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن |
||
|
+
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:8 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
جناب خان کاش هفَش سال پیش از این بود
برا محمود بیاد همچین اساسی بگه هه هه هه و ... با حال خنده بگه محمود، حسابی بی کلاسی
|
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:24 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
طرف بر ریشه ها از بیخ می زد
به کاغذ پاره ها هی سیخ می زد رفیقان را مدالی روی سینه برای ثبت در تاریخ می زد
|
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:9 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
اساس و بیخ آن دولت دغل بود
هلو بود و لولو بود و بغل بود
برای خرج های انتخابات
فروشی آنچه جامانده دکل بود
|
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:9 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
مملکت غیر جگر، اهل نظر می خواهد
حیله شمشیر نه، از عقل سپر می خواهد مرد جنگیم ولی جنگ نداریم که جنگ شیر نر نه! که کمی مغز ز خر می خواهد هیچ عاقل به جهان جنگ نمی افروزد غیر دیوانه کسی جنگ وخطر می خواهد؟ عزت ملت ما جنگ نبوده هرگز گفتگو کار ظریفی است هنر می خواهد مرد تدبیرگر البته شجاع است و دلیر همره بازو، وطن، عقل به سر می خواهد
س ح عمادی ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ بداهه در پاسخ به شعر: جنگ با دشمن غدّار جگر مي خواهد مرد مي خواهد و تدبير دگر مي خواهد با کليد آمده اي در وسط معرکه اي ... که کمي غيرت و شمشير و سپر مي خواهد با شياطين سر يک ميز نشستيد ولي ... حفظ دين کار شما نيست که نر مي خواهد خنده کرديد به شيطان و به او دل بستيد غافل از اينکه تو را زير و زبر مي خواهد حرف جنگ آمده اين طور هراسان شده ايد؟ حفظ عزت مگر اما و اگر مي خواهد؟ به هوس کار نيايد به سخنراني نيست رفع بحران به خدا مرد خطر مي خواهد ما نمرديم علي بي کس و بي يار شود گر چه اين راه مسيري است که سر مي خواهد |
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:8 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
ما وعده ی پول نفت را کی دادیم؟
پول دکلی که رفت را کی دادیم؟ با بابک و با سعید و یاران چو او ما ایست به پیشرفت را کی دادیم؟
س ح عمادی ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ بداهه در پاسخ به شعر: گفتی تو نیامدی که فریاد کنی چون" بنده خدا " افاده بنیاد کنی چون سیبِ زمینی اش سبد آوردی تا سفره ی ما ز فقر آزاد کنی |
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:7 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
کرده ایم تعلیق دست آوردتان
بابک و صدها چو او نامردتان دولت پاک شما دزدید و رفت پاک باید ساخت اکنون گندتان ما به فرمان ولی برجام را کرده ایم حاکم، شما و دردتان... با شعاعی از تعقل های ما گرم باید کرد قلب سردتان عزت ایران به فهم است و ادب نه فقط به کیکهای زردتان
س ح عمادی ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ بداهه در پاسخ به شعر: کارتان تعليق دستاوَرد ها ... بستن دست تمام مرد ها ... چشم بستن بر فرامين ولي ... تکيه کردن بر صف نامرد ها عزت ايران به هيچ انگاشتن ... نامتان بايد شود دلسرد ها لب فرو بستيم با امر ولي گرچه پر از آتشيم و درد ها وعده دشمن سرابي بيش نيست مثل پائيز است و برگ زرد ها |
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:6 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||
|
|
|
|
|
از دار و ندار هسته ای هیچ مگو
از آن سبدی که بسته ای هیچ مگو با چل تومن آن که رفت چاپید تو را از دزدی اگر که خسته ای هیچ مگو از سیبِ زمینی، از هزاران ساندیس از دزدی دار و دسته ای هیچ مگو خوردیم قسم که راه حق می پوییم گر عهد و قسم شکسته ای هیچ مگو تدبیر نمودیم و قد افراشته ایم گر بر سر جا نشسته ای هیچ مگو فرموده ولی غیور و شیر است ظریف دل بر سخنش نبسته ای هیچ مگو حق است، مسلم است، آرامش خلق از بهر خدا دوهفته ای هیچ مگو
س ح عمادی ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ بداهه در پاسخ به شعر: چون دارو ندار هسته ای وا دادند جایش سبدی به ما زکالا دادند آن حق مسلم که بجایی نرسید این حق سکوت است که حالا دادند |
||
|
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:6 توسط سید حسین عمادی سرخی
|
|
||