طرف تو خونه آشپزه
پستو رو جارو میزنه

برا عیال و فامیلاش

پشتک و وارو می زنه

پشت بومِ باجناق و

مجبوری پارو می زنه

اما توی اداره ها

به خلق نارو می زنه

"دخو" میون مَثَلاش

طعنه به یارو  می زنه

نونش نداره اشکنه

بادش چنارو می شکنه

قپّی میاد که سروره

با زن ذلیلا دشمنه

تو ادعا ، تو لاف و لوف

نمونه ی انجمنه

میگه که مالک زمین

تو گرگان و تو فومنه

ادا و اطوار که میاد

می گی سفیر ِ ژرمنه

من که خودم خوب می دونم

طرف حسابی چُل منه

نونش نداره اشکنه

بادش چنارو می شکنه

میگه: (وزیر رفیقمه

وکیل طرفدار منه

نصف ولایت شمال

فقط شالیزار منه

تموم ِ کشور هُلَن!

نصف یه گلزار منه

نسخه ی درد ِ آدما

تو جیبِ شلوار منه)

فقط نمی دونم چرا

هَمَش بدهکار منه

نونش نداره اشکنه

بادش چنارو می شکنه

"م.ر" محکوم شده و شد آواره

خط قرمز دیگه مفهوم نداره

با یه گل بهار نمیشه می دونم

اما بوی خوب که با خود میاره

با بابک و خاوری هم آغوش شده

با پول من و تو شیک و خوش پوش شده

کوتاه کشی بوده به تنبان وطن

او رفته و هاله اش فراموش شده

یک روز به غرب و روز دیگر در شرق

یک روز به بالگرد و روزی زورق

چون یک کش کوتاه که در شلوار است

تا ول بکنی گم بشود این احمق

همه ملک وطن ویرانه کرده

به پستی حرکتی مردانه کرده

طرف بعد از دو دوره رفته اما

شپش در جیب ملت لانه کرده

طرف می گفت خیلی با کلاسه

هلو داره هلوهاش آس آسه

تموم هشت سالِ خدمت او

شده در ماجراجویی خلاصه

سوال کردم چرا یارو رییس است

کدوم افکار یا کارِش نفیس است؟!

پس از یک دوره هش ساله حالا

مشخص شد که کار انگلیس است!