در جمع یاران دروغین، مرد تنهایم

واگویه های قلب مرد تنها | آبان ۱۳۸۵
بیایید میهمان صفحاتی از قلب من باشید.

در خلسه شاعرانه غرقم

از باده بی پیاله مستم

با یاد تمامی عزیزان

در گوشه خلوتم نشستم

از غصه دوری رفیقان

در خویش چو شیشه ای شکستم

با مرهم شوق وصل دلدار

زخم دل غصه دار بستم

فکرم به تماشای تو مشغول

دل گشته امیر بر دو دستم

دستی به سر از فراق رویت

دستی به قلم که شاعر استم

تو چون بت هندوئی برایم

بیهوده نگفته بت پرستم

1381/2/13

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۵ساعت 22:54  توسط سید حسین عمادی سرخی  |